نیازی نیست که تمامی فعالیتهای کلیدی توسط سازمان انجام گیرد.
سازمانها باید مراقب باشند تا در دام کمالگرایی نیفتند و به دنبال چابکی باشند و میزان بهرهوری خود را به روشهای مختلف افزایش دهند. یکی از این روشها برونسپاری هست.
همانگونه که مدیران نیازی نیست تمامی امور را خود رسیدگی نمایند و میتوانند جهت تحقق این امر به پرسنل خود تفویض اختیار دهند. میتوان بخشی از فعالیتهای کلیدی سازمان را برونسپاری نمود و انجام آنها را به سازمانها و یا افرادی که متخصص در این امور هستند سپرد.
سازمانهایی وجود دارند که تخصص و تمرکز در انجام برخی از فعالیتها دارند. انجام آن فعالیتها توسط سازمانهای مزبور میتواند مقرون بهصرفهتر ازلحاظ مختلف باشد.
برای روشنتر شدن این موضوع به مثال زیر توجه نمایید:
در چین تولید کالا به شکل وصفناپذیری مکانیزه است. هر کالای چینی پس از طی سه مرحله زیر به دست مصرفکننده میرسد:
1) تولید در کارخانه یا کارگاه.
2) بستهبندی، چاپ روی کالا، لیزر، تولید برند (در صورت نیاز).
3) بازاریابی، فروش و حمل.
1) تولیدکننده کالا (از هر نوع) فقط نگران خط تولید، بهرهوری، کاهش قیمت تمامشده و … است. مسئولیت تولیدکننده تا قبل از بستهبندی میباشد. اغلب مهندسان تولید و حتی مدیر کارخانه تسلط کافی به زبان انگلیسی ندارند و تمام تخصص، انرژی، فکر و نگرانی آنها برای تولید کالای ارزانتر و باکیفیت قابلقبولتر است.
2) در کشور چین، بستهبندی یک صنعت بسیار بزرگ و پیشرفته است. تولیدکنندگان، تخصص و انرژی خود را فقط برای تولید به کار میبرند و برای بستهبندی (در صورت نیاز) با یک یا چند شرکت (که متخصص این کار هستند) قرارداد میبندند. به همین دلیل است که در مذاکرات فروش، چینیها هرگونه بستهبندی را که خریدار بخواهد برای او تهیه میکنند؛ حتی لوگو، لیزر و هر مارک و برندی که خریدار بخواهد برای او روی کالا چاپ میکنند.
3) فروش بینالمللی کالای چینی به عهده شرکتهای مارکتینگ چینی است. اطلاعات فنی ایشان در خصوص کالا بسیار ابتدایی و سطحی است و هرگونه سؤال شما را (اگر متوجه شوند) به پرسنل کارخانه منتقل و پاسخ آنها را برای شما ارسال میکنند. یک شرکت فعال در قسمت مارکتینگ، ممکن است از اسباببازی بچه تا تجهیزات صنعتی ذوبآهن را بفروشد.
I was looking through some of your blog posts on this website
and I believe this site is very informative! Keep posting.